« درمان » اصطلاح بسیار گستردهای است که برای توصیف سبکها و شیوههای مختلف درمان استفاده میشود. این اصطلاح میتواند گیجکننده باشد زیرا علاوه بر انواع درمان و درمانگر، تکنیکها، نظریهها و رویکردهای مختلفی وجود دارد که میتوانند به طور متفاوتی مورد استفاده قرار گیرند. در حالی که توضیحات ارائه شده در زیر به منظور ارائه تفاوتهای اساسی است، سبک و شیوه ارائه درمانهای مختلف میتواند بسیار متفاوت باشد. در اینجا برخی از تفاوتهای کلی که باید هنگام بررسی درمان در نظر داشته باشید، آورده شده است.
برای مشاوره زوج درمانی در تهران با گروه ویان تماس بگیرید
در درمان فردی، تمرکز بر ایجاد رابطهای یک به یک با درمانگر است. این رابطه میتواند بسته به رویکردی که درمانگر استفاده میکند، جنبههای مختلفی داشته باشد، اما اغلب شامل ایجاد فضایی پذیرا همراه با استفاده از تکنیکهایی برای کاهش علائم و/یا رشد شخصی است. فرد در یک فرآیند خوداندیشی در مورد احساسات و رفتارهای خود درگیر میشود.
زوج درمانی معمولاً تمرکز شدیدی بر بهبود الگوی ارتباطی درون زوجین دارد. برخلاف درمان فردی، زوج درمانی شامل ورود مستقیمتر درمانگر به شیوه زندگی زوجین است. آنها عادات و روالهای خود را با یکدیگر مستقیماً به جلسه میآورند. درمانگر در تجزیه و تحلیل و ارائه بازخورد در مورد تعاملات زوجین مشارکت دارد و در مورد راههای بهبود آن پیشنهادهایی ارائه میدهد. این روش معمولاً فشردهتر از درمان فردی در نظر گرفته میشود زیرا از هر دو طرف دعوت میشود تا فرآیند تغییر را با هم ایجاد کنند.
گروه درمانی معمولاً بر تعامل پویای اعضای گروه استوار است. تأکید بر کمک به شرکتکنندگان در درک فرافکنیای است که نسبت به سایر اعضا دارند، در حالی که از بازخوردی که از دیگران، از جمله درمانگر، دریافت میکنند، میآموزند.
درمانگران باید در هر یک از این انواع مختلف درمان آموزش ببینند. کسی که فقط در درمان فردی آموزش دیده است، معمولاً به اندازه کافی برای انجام درمان زوجی یا اداره یک گروه آماده نیست. در مقابل، زوج درمانگران و گروه درمانگران معمولاً آموزش خود را با یادگیری درمان فردی آغاز کردهاند.
برای روشن شدن موضوع، بیایید یک فرد معمولی را در نظر بگیریم که میخواهد درمان را شروع کند. مری ۳۴ ساله است و یک دختر دو ساله دارد. با این حال، از زمان تولد دخترش، رابطه او با شوهرش بدتر شده است. شوهرش بیشتر کار میکند و سفر میکند و وقتی در خانه است، آنها دعوا میکنند، اغلب بر سر پول. مری قبلاً به درمان نرفته است، اما متوجه میشود که علائم افسردگی دارد. تمرکز او از بین رفته است، تمام روز خسته است و به اندازه کافی غذا نمیخورد. او از احساسی که دارد خوشش نمیآید و با این حال به اندازه کافی به شوهرش نزدیک نیست که در مورد این احساسات با او صحبت کند. او تصمیم میگیرد با دوستانش در مورد رفتن به درمان صحبت کند.
چند نفر از دوستانش تحت درمان هستند و برای افراد منطقهاش توصیههایی ارائه میدهند. یکی از دوستانش، جیل، در درمان فردی است. دیگری، لوئیز، در درمان زوجها است و سامانتا در گروه درمانی است.
جیل به او میگوید که درمان فردی مفید است زیرا احساس میکند میتواند هر چیزی را به درمانگر بگوید و مورد قضاوت قرار نخواهد گرفت. درمانگر تمام توجه خود را روی جیل متمرکز میکند و با این کار به او کمک میکند تا پاسخهایی برای خودش پیدا کند. جیل هر هفته با درمانگرش ملاقات میکند تا در درجه اول در مورد رابطهاش با همسرش صحبت کند، اما در مورد دو فرزندش و شغلش نیز صحبت میکند. او بیشتر به این دلیل درمان را دوست دارد که زمان آن است که در مورد زندگیاش تأمل کند. او از درمانگر حمایت، بازخورد و درک موقعیت خود را دریافت میکند و در چند ماه گذشته به شفافیتی در مورد وضعیت خود رسیده است.
هر از گاهی، درمانگرش پیشنهادهای مختلفی در مورد تکنیکهایی که میتواند برای کاهش اضطراب و افسردگی و در عین حال افزایش سلامت خود امتحان کند، ارائه میدهد. او این را تشبیه میکند که انگار یک مربی بدنسازی شخصی دارد که از پیشرفت شما حمایت میکند. او میگوید از اینکه برای خودش وقت دارد خوشحال است و اغلب بعد از یک جلسه احساس بهتری پیدا میکند.
لوئیز در حال حاضر در حال زوج درمانی است. او هنگام جستجوی شماره تلفنی که نداشت، پیامکهای عاشقانهای را در تلفن شوهرش پیدا کرد. این پیامکها او را تا مغز استخوان تکان داد. شوهرش داشتن رابطه نامشروع را انکار کرد، اما گفت که از ازدواجشان راضی نیست . آنها هشت سال است که ازدواج کردهاند و یک پسر دو ساله دارند. او موافقت کرد که با لوئیز به زوج درمانی بیاید.
او میگوید زوجدرمانی سخت است چون آنها بیشتر دعوا میکنند و در طول جلسات، یکدیگر را به بیتفاوتی نسبت به نیازهای دیگری متهم میکنند. درمانگر با دادن «تکالیف» بین جلسات، روی بهبود ارتباط نیازهایشان با آنها کار میکند. او میگوید این کار بسیار دشوار است زیرا درمانگر به اندازه شوهرش او را به چالش میکشد. او فکر میکرد درمان متفاوت خواهد بود. او صرفاً فکر میکرد کاری که شوهرش انجام داده اشتباه بوده و میخواست او آن را اصلاح کند. در عوض، او متوجه میشود که ممکن است در جستجوی ارتباط شوهرش با شخص دیگری نقش داشته باشد. او گفت که این کار را مفید میداند، اما بسیار سخت است زیرا درمان - و ازدواجشان - فکر او را مشغول میکند. او اغلب بعد از یک جلسه احساس بهتری دارد.
سامانتا مطلقه است . او فرزندی ندارد و از مردانی که به صورت آنلاین با آنها آشنا شده ناامید شده است. به طرز عجیبی، او متوجه میشود که اگرچه با مردان مختلفی قرار گذاشته است، اما با هر یک از آنها احساس آشنایی پیدا میکند و روابط به ندرت بیش از چند ماه دوام میآورند. احساس آشنا این است که او احساس میکند برای حفظ رابطه از هیچ کاری دریغ نمیکند، اما به نظر میرسد مردان کمتر به احساسات او اهمیت میدهند و گاهی اوقات نسبت به آنها بیتوجه هستند.
او میگوید گروهی که به آن پیوسته، شامل مردان و زنان است و به نظر میرسد اکثر آنها در روابط خود دچار مشکل هستند. او اغلب متوجه میشود که وقتی مردان در مورد خودشان صحبت میکنند و به نظر میرسد زمان زیادی را در گروه میگیرند، در گروه فعال میشود. او همچنین متوجه شده است که یک زن در گروه وجود دارد که او بارها از او ناراحت میشود زیرا او صحبت نمیکند. او میگوید که یاد گرفته است وقتی به گروه میگوید چه احساسی دارد، نوعی حمایت وجود دارد، با این حال، درمانگر اغلب از به اشتراک گذاشتن احساسات او برای کمک به او در تأمل در مورد چگونگی ارتباط این واکنشها با روابط گذشته در زندگی سامانتا استفاده میکند. در چند ماهی که در گروه بوده است، متوجه شده است که الگویی در مورد اینکه چه کسی از او حمایت میکند، چه کسی او را فعال میکند و چه کسی با او مقابله میکند، در حال ظهور است. همانطور که معلوم میشود - او متوجه میشود که احساساتی که دارد بسیار شبیه به احساسی است که در خانوادهاش داشته و در ازدواجش داشته است. او میگوید که قبلاً هرگز متوجه این الگو نشده بود و در حالی که صحبت کردن در مورد این واکنشها برایش دشوار است، متوجه میشود که در حال یادگیری در مورد نحوه دیدن دیگران و درک شدن توسط دیگران است.
معمولاً امنترین انتخاب، شروع با درمان فردی است زیرا سادهترین راه برای شروعِ داشتنِ ذهنیت روانشناختی را فراهم میکند. این روش معمولاً گرانتر از گروه درمانی و معمولاً کمی کمتر از زوج درمانی است. زوج درمانی معمولاً زمانی بهترین گزینه است که زوجین در بحران هستند و مایل به بررسی مسائل با هم هستند. با این حال، اغلب قرار دادن و حفظِ کاوش در رابطه در مرکز زندگی چالش برانگیز است. همچنین گرانترین نوع از بین این سه نوع است. گروه درمانی پویا است و معمولاً ۵ تا ۸ نفر دارد. ممکن است باز باشد (اعضای جدید را بپذیرد) یا بسته باشد (فقط تعداد مشخصی از شرکتکنندگان برای شرکت دعوت میشوند). از بین تمام روشهای درمانی، این روش مقرون به صرفهترین است زیرا جلسات (بین یک تا دو ساعت) با نرخهای قابل توجهی پایینتر از جلسات فردی ارائه میشوند.
- شنبه ۲۷ اردیبهشت ۰۴ ۱۴:۱۲
- ۷ بازديد
- ۰ نظر